سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انتظار
قالب وبلاگ

 

با خدا بودن به انسان قدرت و توانایی می‌بخشد؛ چنان نیرویی که کوه مشکلات و سختی‌ها هم نتواند او را از پای در آورد، اصلا سختی و گرفتاری که انسان را از پای در نمی‌آورد، برای انسان لازم است، در طول تاریخ انسان‌های بزرگ که منشاء اثر بوده‌اند، بویژه انبیاء و اولیاء الهی بیش از دیگران رنج و سختی کشیده‌اند و با مشکلات دست و پنجه نرم کرده‌اند.

 با این حال بسیاری از کسانی که دم از ایمان و با خدا بودن می‌زنند به محض این که بدانند سختی در میان است یا احتمال دارد کمی به آنها بد بگذرد پا پس می‌کشند،  البته ممکن است بعضی از سختی‌ها را هم تحمل ‌کنند اما به هیچ وجه‌ من الوجوهی از مادیات نمی‌گذرند، مانند آن کدخدایی که نان خریده بود و به خانه می‌رفت، گدایی را در خرابه دید که از گرسنگی و بدبختی می‌نالد، رفت کنارش نشست و با او هم‌ناله شد و اظهار همدردی کرد و حتی برایش گریه هم کرد، آن فقیر بیچاره گفت تو که دلت به حال من می‌سوزد تکه‌ای نان بده تا گرسنگی‌ام برطرف شود، گفت : دلم به حالت می‌سوزد، هرچه بخواهی با تو همدردی می‌کنم و برایت گریه می‌کنم اما از من نان نخواه که بهر آن پول داده‌ام و خریده‌ام.

حب دنیا، راحت طلبی و ترس از سختی‌ها چیز ساده‌ای نیست و نباید از کنار آن آسان گذشت؛ اگر کسی در خود چنین حالتی می‌بیند هر چه زودتر و قبل از آن که دیر شود باید در صدد معالجه باشد. این حالت‌ها در ابتدا ممکن است مشکل بزرگی به حساب نیاید اما بسیاری از تصمیمات و انتخاب‌های انسان را تحت الشعاع قرار می‌دهد تا جایی که انسان حقیقت روشن را انکار می‌کند و از باطل جانبداری می‌کند. شاید آثار چنین حالاتی در یک فرد عادی خیلی مشهود نباشد، اما اگر این فرد با همین خویی که دارد در جامعه جایگاهی پیدا کند و لازم باشد که تصمیم‌های بزرگ بگیرد، به سختی بیفتد، رنج بکشد و دنیایش به خطر بیفتد آن وقت است که خود را می‌بازد و خطری بزرگ برای جامعه محسوب می‌شود، چرا که چنین فردی نه برای خدا، نه به مصلحت مردم، بلکه فقط به نفع خود عمل می‌کند، برای خدا کار می‌کند اما تا جایی که به خودش ضرری نرسد، به مردم خدمت می‌کند اما تا جایی که برای خود او منفعت داشته باشد و دینداری در او تا جایی نفوذ دارد که دنیایش لطمه نبیند.

چه پیوند ها که به خاطر حب دنیا گسسته نشده و چه پیمان‌ها که شکسته نشده است؛ چرا صحابه‌ی رسول خدا6 وصی او را خانه نشین کردند، دخترش را آزردند و سفارش‌های پیامبر6 را فراموش کردند؟ چرا در زمان امیر المؤمنین7 ناکثین، قاسطین و مارقین‌ها به وجود آمدند؟ چرا امت پیامبر6 قتل فرزند رسول خدا و امام زمان خویش را مباح دانستند و اهل بیت پیامبر را به اسارت گرفتند؟!  


[ سه شنبه 88/11/20 ] [ 4:11 عصر ] [ مهدی مهدوی شعار ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک دوستان
امکانات وب