انتظار |
چون وقت نماز ظهر فرا رسید، مردى از یاران امام حسین علیهالسلام به نام ابو ثمامه صیداوى به آن حضرت عرض کرد: اى ابا عبدالله! من به فدایت شوم، این گروه به ما نزدیک شدهاند و به خدا سوگند که پیش از تو من باید کشته شوم و دوست دارم چون خدا را ملاقات مىکنم با تو نماز خوانده باشم! امام حسین علیهالسلام سر به سوى آسمان برداشت و فرمود: نماز را تذکر دادى، خداى تو را از نمازگزاران قرار دهد. آنگاه امام حسین علیهالسلام زهیر بن قین و سعیدبن عبدالله را گفت در جلوى آن حضرت بایستند تا او نماز ظهر بگذارد، پس امام علیهالسلام با نیمى از یارانش نماز خوف بجاى آوردند.(بحار الانوار، 45/21) سعیدبن عبدالله در جلوى امام ایستاد و امام نمازگزارد و او در اثر تیرباران دشمن به روى زمین افتاد در حالى که مىگفت: خدایا این گروه را لعنت کن همانند لعن قوم عاد و ثمود، و سلام مرا به پیامبرت برسان؛ همچنین گفت: پروردگارا! این زخمها را براى درک ثواب تو در راه نصرت فرزند پیامبر تو بر جان خود خریدم. آنگاه به طرف امام التفاتى کرده گفت: آیا به عهد خود وفا کردم اى پسر رسول خدا؟! امام علیهالسلام فرمود: آرى، تو در بهشت پیشاپیش من قرار خواهى داشت. او در حالى به شهادت رسید که سیزده تیر غیر از زخم نیزه و شمشیر بر بدنش فرو رفته بود، و چون امام علیهالسلام از نماز فارغ شد به اصحابش فرمود: اى انصار من! این بهشت است که درهاى آن به روى شما باز شده و نهرهاى آن جارى و میوههاى آن آماده است، و این پیامبر خداست و اینان شهدایى که در راه خدا کشته شدهاند، منتظر قدوم شمایند، و شما را به بهشت بشارت مىدهند، پس از دین خدا و دین پیامبر حمایت و از حرم پیامبر دفاع کنید. اصحاب به امام عرض کردند: جانهاى ما فداى تو باد و خونهاى ما نگاهدارنده خون تو، به خدا سوگند که هیچ گزندى به تو و حرم تو نمىرسد مادامى که از ما کسى زنده باشد.(مقتل الحسین، مقرم 246 / تنقیح المقال، 2/28)
[ شنبه 89/10/4 ] [ 3:3 عصر ] [ مهدی مهدوی شعار ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |